سید جواد شهرستانی و اهتمام به امور معلولان جهان اسلام
منبع: فصلنامه توان نامه، شماره ۲-۳، پاییز و زمستان ۱۳۹۴
یکم.
اینجانب دارای معلولیت هستم و عمداً نام خود را نمینویسم تا از اتهام تملقگویی و مداحی برای کسب نان و نام در امان باشم.
از بدو تأسیس دفتر فرهنگ معلولین توسط جناب آقای سید جواد شهرستانی (متولد ۱۳۳۳ش) در مهرماه ۱۳۹۰ و حتی پیش از آن و مساعدتهای ایشان به مراکز معلولیتی و معلولان فعالیتهای آقای شهرستانی را زیر نظر داشتم. بیشتر میخواستم بدانم روحانیون مشهور و شاخص چه برخوردی با معلولین دارند و چگونه به حلّ مشکلات آنها میپردازند؛ و روایت نبوی من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم را چگونه در مورد معلولان اجرا میکنند؟ به ویژه جناب آقای شهرستانی چون منصب و جایگاه ویژهای در حوزه دارد و از خاندان سرشناس و روحانی تبار برخاسته است برای من مهمتر بوده است و همیشه خبرها و گزارشهای ایشان در زمینه معلولان را دنبال کردهام. در نهایت و پس از چند سال برای نوشتن این گزارش بسیار با خودم کلنجار رفتم؛ چند بار نوشتم و منصرف شدم تا اینکه بالاخره نتوانستم وجدانم را نادیده انگاشته و متقاعد شدم طبق من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق، باید از خدمات و تلاشهای بیبدیل ایشان برای «جامعه هدف» یعنی معلولین تشکر شود.
برای اینکه فعالیتهای حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی در امور معلولین مبرهن و معلوم گردد، لازم است، چند مطلب به عنوان مقدمه تقدیم نمایم.
دوم.
سید جواد شهرستانی ملبس به لباس روحانیت در سال ۱۳۳۳ش در کربلا در خانواده روحانی و علم دوست متولد شد. پس از فراگیری دروس ابتدایی و متوسط در مدارس جدید، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و به دلیل داشتن هوش سرشار به سرعت مدارج حوزوی را طی کرد. برای استفاده از دروس استادان مشهور در سال ۱۳۵۱ش به نجف اشرف کوچ کرد. اما در سال ۱۳۵۵ به دلیل شرکت در تظاهرات مردمی علیه رژیم صدام حسین به مناسبت اربعین حسینی، مورد تعقیب قرار گرفت. پس از مدتی اذیت و آزار، به ایران آمد و در مشهد مقدس اقامت گزید. به محض آمدن به ایران، در درس آیت الله میرزا علی فلسفی شرکت کرد. در مشهد فقط به تحصیل اکتفا نکرد و به امور فرهنگی و اقتضائات جامعه شیعی هم میپرداخت. از جمله مجله ارشاد را منتشر کرد.
ایشان در سال ۱۳۵۹ به قم آمد و مقیم شد. از این تاریخ به بعد منشأ بسیاری از برکات و تأثیرات شد. همراه دو تن از همفکرانش مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث را بنیان نهاد. این مؤسسه توانست به سرعت رشد کند، زیرا اهداف مشخص همراه با درایت و تدبیر آقای شهرستانی موجب شد، خطمشی دقیق و کارشناسی شده برای آلالبیت منظور شود و آثار بسیار تراثی احیاء گردد. نیز شعبههای متعدد در داخل و خارج موجب رشد واقعی این مؤسسه شد.
پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی، آیت الله العظمی سید علی سیستانی به عنوان مرجع توسط حوزویان مطرح شد. به دلیل نسبت خویشاوندی آقای شهرستانی با آیت الله سیستانی و شناخت مدیریت و توانمندیهای او، طبیعتاً اداره امور دفترها و مراکز وابسته به آیت الله سیستانی به عهده او واگذار شد.
هم اکنون، آقای شهرستانی علاوه بر امور مؤسسه آلالبیت(ع) و شعبهها و وابستههای آن در کشورهای مختلف، امور مرجعیتی آیت الله سیستانی هم بر عهدهاش است و ایشان با صبر و درایت بینظیر به رتق و فتق امور میپردازد.
ایتام و مؤسسه ایتام، معلولین و دفتر فرهنگ معلولین؛ کتابخانههای تخصصی در همه رشتهها و زمینهها حتی استشراق، مراکز تحقیقاتی؛ مراکز ترجمه متون به زبانهای مختلف و خلاصه در همه زمینههای اسلامی و شیعی فعالیتهای ابتکاری و قابل توجه و مؤثر زیر نظر آقای شهرستانی انجام میشود.
قطعاً ایشان را باید یکی از چهرههای تاریخی و جهانی کم نظیر دانست. قابل توجه اینکه در سال ۲۰۰۹م کتابی توسط چند تن از پژوهشگر مشهور جهان تألیف شد و پانصد چهره مؤثر در جهان را بر اساس فعالیتها یا تفکر ایشان شناسایی و معرفی کرده بودند، یکی از اینها سید جواد شهرستانی است. این کتاب با عنوان زیر منتشر شده است:
The 500 most Influential Muslims in the world
یعنی پانصد شخصیت از مهمترین مسلمانان تأثیرگذار جهان
نام آقای شهرستانی در کنار آیت الله خامنهای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ناصر مکارم شیرازی و سید محمد خاتمی در این کتاب آمده است.
اما متأسفانه کمتر از اقدامات بشر دوستانه و انسانی ایشان در عرصه معلولین گفته و نوشته شده است. سفیر استرالیا در ایران دو سال قبل با ایشان ملاقاتی در قم داشت و به هنگام خروج از دفتر ایشان نگاهش به دو معلولی میافتد که به سختی راه میرفتند و منتظر رفتن به دفتر ایشان بودند. آقای سفیر پس از کسب اطلاع از فعالیتهای آقای شهرستانی در عرصه معلولین میگوید تلاشهای ایشان در امور معلولین به اندازه همه فعالیتهای ایشان در زمینههای دیگر اهمیت دارد و قابل توجه است.
متأسفانه دفتر آقای شهرستانی کمتر اطلاعرسانی داشته و فعالیتهای ایشان در امور معلولین را کمتر برای مردم جهان معرفی کرده است. هر آنچه میدانیم، مواردی است که دفتر فرهنگ معلولین وابسته به ایشان در سایت (www.handicapcenter.com) و مجله توان نامه منتشر کرده است.
سوم.
معلولین از منظر دینی و مذهبی قابل اهتماماند. نه از سَر ترحم و به دلیل دلسوزی نسبت به آنان بلکه به دلیل اینکه بخشی از جامعه و سرمایه ملی و قسمتی از فرهنگ دینی محسوب میشوند. نپرداختن به آنها و غفلت از آنها و نادیده پنداشتن آنان مساوی ضرر و زیان است؛ زیانهایی که قابل جبران هم نیست.
همانطور که زنان، کودکان و متفکران باید به امورشان اهتمام شود، همین منطق در مورد معلولین هم وجود دارد. این نکته را در هر دوره فقط انگشت شماری از رهبران جامعه اسلامی به ویژه جامعه شیعی دریافتهاند. وقتی به قرون نخست اسلامی نگاه میکنیم در سخنان و فرمایشات رسول خدا(ص) نکات کلیدی جالبی در مورد نابینایان و ناشنوایان هست. همچنین در سیره آن حضرت، رعایت حقوق و شؤون معلولان به خوبی مشهود است. پس از ایشان در برخی فرمایشات حضرت علی(ع)، نکات مهمی درباره این قشر هست. برای نمونه یک فراز از فرمان حضرت به مالک اشتر درباره معلولان است و سی نکته را نوشته است.
اما در گفتار و رفتار دیگر صحابه کمتر چیزی یافت میشود. به طوری که امام حسین(ع) از غفلت در مورد معلولان گلایه دارد.
حاصل اهتمام و توجهات به این قشر توسط قلیلی از رهبران جامعه اسلامی، منجر به پیدایش طبقهای از محدثان، قاریان و دانشمندان نابینا و کمبینا یا ناشنوا و دیگر افراد دارای معلولیتهای حرکتی شد. این طبقه در حراست و نگهبانی از میراث اصیل اسلامی بسیار فعال و کوشا بودند.
اما در دوره جدید، کشیش مسیحی به نام کریستوفل در سال ۱۲۸۸ش جهت جذب نابینایان ایران از آلمان به ایران میآید. مدارسی در اصفهان، تبریز و شیراز و اهواز تأسیس میکند، دهها نابینای شیعه را جذب میکند. ولی از طرف حوزههای علمیه، مراجع و روحانیون وقت عکس العملی دیده نمیشود مگر در سال ۱۳۴۷ش یعنی ۵۷ سال بعد که مرحوم شهید بهشتی گزارشی از مجله اشپیگل از هامبورگ آلمان به سران حوزه علمیه اصفهان میفرستد. در این گزارش از فعالیتهای کریستوفل جهت رهایی نابینایان ایران از فقر و بدبختی و سواد دار شدن آنها همراه با عکس نکاتی آمده بود. چهار تن از روحانیون اصفهان همراه چند تن از بازاریان و فرهنگیهای این شهر مدرسه ابابصیر را تأسیس میکنند تا بلکه مانع جذب بیشتر بچههای شیعه به دامان جریان تبلیغی مسیحی شوند.
ابابصیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رکود میگراید و فعالیتهای حوزویان به صورت رسمی در عرصه معلولین در همه شهرها کاهش یافته بود که مجدداً آقای سید جواد شهرستانی در سال ۱۳۹۰ دفتر فرهنگ معلولین را تأسیس میکند. آقای شهرستانی چه بخواهند یا نخواهند وارد عرصه وسیعی شدند، و با اینکه در آغاز راه کسی باور نمیکرد این اقدام بتواند ریشه بگستراند و فراگیر شود، اما تلقی عمومی این است که تا اینجا درایت و تدبیرهای آقای شهرستانی نتیجه بخش بوده است.
خلاصه اینکه معلولین یک فرصت اجتماعی و یک سرمایه فرهنگیاند. رهبران ادیان و مذاهب برای آنان رقابت دارند و هر کسی درصدد است آنان را به سوی خود جذب کند. کارنامه آقای شهرستانی در این زمینه مثبت است و فعالیتهای مؤثر و زیربنایی تا کنون داشته است.
چهارم.
هر کس به تولیدات، محصولات و خدمات دفتر فرهنگ معلولین مراجعه کند میفهمد این دفتر بدون سر و صدا و شعار دادنهای بدون عمل، به دنبال عمل است و توانسته از طریق کثرت محصولات بازار فرهنگی و اجتماعی معلولین ایران را اشباع کند. البته در کارشان اشکالات جزئی هست. اما مهم خطمشی کلان است و آقای شهرستانی توانسته با دقت خطمشی فرهنگسازی را انتخاب و پیگیری کند. مثل بسیاری از مراکز نبوده که پس از چند دهه هنوز نمیدانند چه میخواهند و چه اهدافی برایشان اولویت دارد؟ دفتر فرهنگ راه را شناخته و نیم از موفقیت در همین نکته است.
وقتی به سایت و مجله توان نامه و سپس به آثار این دفتر نگاه کنیم میبینیم از تولید سیصد عنوان کتاب حرف میزنند. یعنی حدود ۰۰۰/۶۰ صفحه اگر یک دهم اینها هم به طرح اندیشه و فرهنگ سازی اختصاص داشته باشد، رقم عظیمی است. یعنی بیش از هم مؤسسات مردمی و دولتی، کتاب تولید کردهاند.
همه کارشناسان میدانند تولید در اقتصاد موجب رونق اقتصادی میشود و تولید در فرهنگ هم موجب پویایی و تحرک فرهنگ و به تبع آن توسعه و ترقی جامعه میشود. حتماً چند سال آینده این محصولات، تأثیرات مطلوبی در همه عرصهها بر جای خواهند گذاشت.
به سراغ مجله توان نامه میرویم نه شماره تولید شده است. به لحاظ کمی پر پیمانه و حجیم است و میتوان گفت با همه نشریات جاری برابری میکند. اما مهمتر جنبه کیفی است و مجلهای تحلیلی، تاریخی و مؤثر در نخبگان است.
در بخش کتاب گویا، کتاب بریل، راهاندازی بانک اطلاعات، تأسیس شبکه موبایلی و سایت مؤثر هم فعالیتهای این دفتر قابل توجه بوده است. هرچند نقدهایی میتوان مطرح کرد ولی حق و انصاف تأثیر این فعالیتها در پیشبرد امور معلولان قابل توجه است. خلاصه اینکه کارنامه آقای شهرستانی در این فعالیتها مثبت است.
پنجم.
حوزه علمیه قم از قدیم به تبلیغ اشتغال داشته و در دوره جدید با انتشار نشریات شیوه تبلیغ و ترویج آموزههای دینی را از طریق چاپ و نشر مجلات اجرا کردهاند. از اینرو یکی از فعالیتهای حوزویان، روزنامه نگاری به معنای عام آن و استفاده از این ظرفیت برای تبلیغ دین بوده است. اما این نشریات درباره راویان، اصحاب، قاریان قرآن کریم، فقیهان و دیگر دانشمندان مسلمانی که دارای معلولیت بودهاند؛ مثلاً نابینا، ناشنوا، ضایعه نخاعی و مشکلات ذهنی به ندرت مطلب چاپ کردهاند.
جامعهی معلولان که هر روز افرادش جلوی چشمان ما هستند و روایات معصومین(ع) به آنان اهتمام خاص دارند؛ نیز سورهای از قرآن در شأن آنان نازل شده و آیات نسبتاً قابل توجه درباره آنان هست، گویا از انظار آنان غایب است.
قابل توجه اینکه چندین مرکز ویژه نابینایان، ناشنوایان و دیگر معلولان در قم مهد حوزههای علمیه فعالیت دارند؛ حتی برخی از این مراکز وابسته به بیوت و حوزویان است؛ اما تعامل و داد و ستد و تعاطی فکری بین این مراکز و نه حوزه یا مدیریت حوزه وجود ندارد. با اینکه تقریباً هر روز نشریات و رسانههای غیر حوزوی با این مراکز ارتباط گرفته و گزارش و مصاحبه و مقاله درباره معلولین میخواهند؛ ولی نشریات حوزوی و وابسته به نهادهای حوزوی به مراکز معلولیتی مستقر در قم مراجعه نکرده یا اگر تماس گرفته، در کارشان جدیت نداشتهاند.
البته نابینایی، ناشنوایی، معلولیتهای حرکتی و ذهنی و کسانی که به هنگام تولد اینگونه متولد شده یا بر اثر تصادف، بیماری، و دهها عامل دیگر چشم و بینایی یا گوش و شنوایی یا تحرک و حرکت بخشی از فعالیت و توان ذهنی خود را از دست دادهاند، در متون علوم قرآنی، متون حدیثی، کتب تاریخی و منابع ادبی علمی اسلامی و شیعی به عنوان یک موضوع شیوع و کثرت و اهمیت دارد.
اگر کسی فکر کند، این موضوع اهمیت ندارد و آنقدر بزرگ نیست و عدهای دارند بزرگش میکنند. ولی واقعاً موضوع بزرگ و قابل توجه است. هم به لحاظ اجتماعی و جمعیت دارای معلولیت مهم است و هم به لحاظ اهتمام شارع به آن مهم است. اما چرا روحانیت معزز شیعه از آن غفلت نموده؟ ادله مختلفی دارد. اگر حداقل به آمارهای مرتبط به معلولین توجه شود، عظمت و خطیر بودن مسئله معلولین به دست میآید. برخی آمارها از زبان یک متخصص امور توانبخشی معلولان و استاد دانشگاه توانبخشی سازمان بهزیستی نقل میشود. سپس، گزارشی از ابعاد موضوع معلولیت و جنبههای جامعه معلولین تقدیم میشود.
هدف این است که آموزههای قرآنی و فرامین رسول خدا(ص) و امام علی(ع) و دیگر معصومین(ع) در زمینه معلولین یادآوری شود و وظایف روحانیت این زمینهها تذکار شود. همین جا و قبل از شروع به بحث یک روایت کوتاه از امام حسین(ع) تقدیم میشود، تا معلوم شود معلولین چه اهمیتی در فرهنگ دینی دارند و روحانیت حتماً باید به آنها بپردازند.
امام حسین(ع) در سخنرانی برای عالمان و نخبگان به هنگام عزیمت به سوی کوفه و کربلا و در مکه میفرماید:
لقد خشیتُ علیکم ایها المتمنون و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون و ذمه رسول الله محقورة والعمی و البکم و الزمنی فی المدائن المهملة لاترحمون و لا فی منزلتکم تعملون، و لامن عمل فیها تعینون، و بالادهان و المصانعة عند الظلمة تأمنون، کلّ ذلک مما امرکم الله به من النهی و التناهی و انتم عنه غافلون (تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، ص۵۲۰).
حضرت در مسیر رفتن به کوفه و شهادتگاه طف، در مکه برای نخبگان جهان اسلام سخنرانی ایراد فرموده و در قسمتی از آن به این نکات اشاره میفرماید:
۱ـ ای آرزومندان، وضعیت شما مرا بیمناک نموده است؛ زیرا؛
۲ـ پیمانهای الهی شکسته و نقض شده و نظارهگر آن هستند ولی دغدغهای بر شما عارض نمیشود؛
۳ـ اما وقتی میثاقهای مورد قبول پدرانتان شکسته میشود، اعتراض میکنید؛
۴ـ سنت رسول خدا تحقیر شده چون نابینایان، ناشنوایان و معلولین حرکتی در شهرها به حال خود رها شدهاند؛
۵ـ از جایگاهی که دارید به نفع معلولین استفاده نمیکنید؛
۶ـ اگر کسی برای معلولین کار کند، به چشم نمیآید (به خادمان معلولین اهمیت نمیدهید)؛
۷ـ درصدد زندگی امن و راحت از طریق مصالحه با ظالمان هستید و فکر میکنید اهتمام به معلولین، مانع امنیت شما است؛
۸ـ در حالی که خداوند از چنین رفتاری نهی کرده ولی شما از دستورات الهی غافل هستید.
حضرت در مسیر رفتن به آوردگاهِ مبارزه با ظلم یزیدی، علاوه بر پرداختن به مباحث مبارزه، معلولین و وضعیت آنان را هم مهم دانسته و به صراحت این هشت نکته را بیان میکند. گویا امام حسین(ع) با عالمان دین این زمان را مورد خطاب قرار داده میفرماید: چرا از دستورات الهی غافل هستید و به امور معلولین اهتمام ندارید؟
فکر نشود منظور از امور معلولین، فقط تأمین معیشت آنها، یا صرفاً تأمین غذا و پوشاک است. بلکه آنان نیازهای فرهنگی هم دارند، ناشنوایان دهها بار در سالهای اخیر درخواست مبلّغ و کسی که احکام آنها را توضیح دهد نمودهاند ولی هنوز کسی برای آنها نرفته است. ناشنوایان ایران تا کنون یک کتاب احکام ندارند که به زبان اشاره، احکام را توضیح دهد. نابینایان در چند سال اخیر، کتاب احکام گویا و بریل نداشتند و الآن هم به طور ناقص دارند. نابیناها رسالههای عملیه بسیاری از مراجع را نمیتوانند بخوانند و باید برای آنها گویا شود تا به جای با چشم خواندن با گوش بشنوند؛ یا بریل شود و آنان با حس لامسه بخوانند. یا همین رساله را باید با زبان اشاره برای ناشنوایان منتشر کرد.
راستی آیا فکر کردهاید بچههای ناشنوا که توانایی تکلم و شنیدن ندارند یعنی کر و لال هستند، چگونه میتوان احکام و آموزههای دین را یاد بگیرند و به چه روشی میتوان به آنها یاد داد؟ منظور بچههایی است که به رغم نداشتن توان شنیدن و تکلم، الفبا و خواندن و نوشتن را هم نمیدانند. اینان به روش خاصی باید تعلیم داده شوند. ولی قبل آن باید رساله عملیه برای آن به شیوه اشاره تدوین و بازنویسی شود. ولی کدام یک از بیوت مراجع تا کنون برای این منظورها، اقدام کردهاند؟ بر اساس آمارها حداقل در ایران یک میلیون ناشنوا و دو میلیون نابینا هست. اگر نیمی از آنان هم رساله عملیه بخواهند، و نیاز داشته باشند، تکلیف بیوت مراجع معظم و حوزههای علمیه بسیار سنگین است.
ضروری است حوزههای علمیه اقدامی برای آموزش احکام برای ناشنوایان، نابینایان و دیگر معلولان از طریق تدوین رساله عملیه ویژه داشته باشد؛ و به سخن امام حسین(ع) اذعان نمایند و این سخن امام را که فرمود: «شما معلولین را رها کرده و نسبت به امور آنان اهتمام نمینمایید» را ترویج و تبلیغ نموده و به روشهای مختلف مانع غفلت از آنان شوند.
رسول خدا(ص) عبدالله بن اممکتوم را به عنوان مؤذن صبح و جانشین خود در شهر مدینه تعیین کرد. او نابینای مطلق بود. روایات گویا است که پیامبر حداقل در ۱۳ یا ۲۲ جنگ وقتی میخواست مدینه را ترک کند، عبدالله را به جای خودش و به عنوان جانشین خود تعیین میکرد.
حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر، راجع به معلولین سی فرمان و توصیه آورده است. یعنی سی وظیفه نسبت به معلولان برای مالک به عنوان استاندار مصر تعیین کرده است. وظیفه روحانیت است تا مردم را از طریق منابر با این معارف آشنا کند. و مباحث و مطالب مندرج در قرآن و عترت درباره حقوق و کرامت معلولین را در سخنرانیها و موعظهها و منابر برای مردم بیان نماید. فقهای بزرگ شیعه، با بررسی و تبیین حقوق معلولین، نظام حقوقی جامعی برای آنان پیریزی کردهاند، عبادات از نماز و روزه تا معاملات و وظایف آنان در احوال شخصیه و در حدود و دیات را به تمامی بیان کردهاند. فقط لازم است با اذعان با این تلاشها، مردم را با آنها آشنا کرد. در این صورت به مکاتبات حقوقی غرب برای حقوق معلولین خودمان نیاز نداریم.
ششم.
پس از اینکه معلوم شد قرآن و معصومین(ع) چه دیدگاهی درباره معلولین دارند، اکنون میپردازم به وضعیت کنونی معلولین. بان کی مون دبیر کل سازمان ملل سال گذشته به مناسبت روز جهانی معلولان با انتشار بیانیهای تأکید کرده که ۱۵ درصد جمعیت جهان معلولاند و خواستار رعایت مساوات و حقوق مساوی معلولان با افراد عادی شد( خبرگزاری صداوسیما، ۱۲ آذر ۱۳۹۳). یعنی پانصد میلیون از جمعیت جهان معلول حرکتی، ذهنی، نابینا و ناشنوا هستند. آمار معلولین در کشورهای در حال توسعه بیشتر است. یعنی آمار معلولین ایران، عراق و کشورهای مشابه نسبت به کشورهای اروپایی بیشتر است. از اینرو اگر آنها ۷ درصد معلول دارند، ایران حدود ۲۰ درصد باید داشته باشد. یعنی از هر صد نفر، بیست نفر معلولیت دارند.
دکتر محمد کمالی استاد دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران با نگاهی به آمارهای جهانی در زمینه ناتوانی و معلولیت تصریح کرد: تا سال ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد و سازمان جهانی بهداشت حدود ۱۰ درصد از جمعیت جوامع را دارای نوعی از ناتوانی و معلولیت محسوب میکردند. این بیان در سال ۲۰۱۱ در پیام دبیرکل سازمان ملل متحد به مناسبت روز جهانی معلولان به ۱۵ درصد و بیش از یک میلیارد نفر افزایش یافت.
تجزیه و تحلیل دادههای بروز شده مطالعه بار جهانی بیماری در سال ۲۰۰۴ نشان میدهد که ۱۵.۳% از جمعیت جهان (حدود ۹۷۸ میلیون نفر از جمعیت تخمینی ۶.۴ میلیارد نفری در سال ۲۰۰۴) ناتوانی متوسط یا شدید داشتهاند، در حالی که ۲.۹% یا حدود ۱۸۵ میلیون نفر ناتوانی شدید را تجربه کردهاند.
در سرشماری سال ۱۳۸۵ بار دیگر واحد اندازهگیری به فرد دارای ناتوانی و معلولیت تغییر پیدا میکند و از سوی دیگر در مورد معلولیتهای ذهنی هم جامعه مورد پرسش قرار میگیرد.
در این سال شاهد تغییر گستردهای در ارقام سرشماری هستیم. جمعیت کل کشور در این سال به رقم ۷۰ میلیون و ۴۹۵ هزار و ۷۸۲ نفر بالغ میگردد. علاوه بر اینکه از ناشنوایی به طور مطلق سؤال میشود از اختلالهای گفتار و صدا نیز پرسش به عمل میآید که مجموع اختلالهای شنیداری را به رقم ۲۴۴ هزار و ۲۵۱ نفر میرساند. نابینایان با تغییر کمی همچون سرشماریهای گذشته بالغ بر ۹۴ هزار و ۲۳۱ نفر میباشند. تعداد افراد با معلولیت جسمی به ۶۲۳ هزار و ۶۷۲ نفر افزایش مییابد و پرسش از اختلال ذهنی تعداد۲۹۵ هزار و ۲۱۸ نفر را شامل میسازد.
بر این اساس جمعیت افراد دارای ناتوانی و معلولیت حدود۱۰۱ هزار و ۲۲۲ نفر به دست میآید. در نتیجه میتوان گفت میزان شیوع ناتوانی و معلولیت در سرشماری ۱۳۸۵ بالغ بر ۱.۴۳ درصد بوده است.
بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال۱۳۹۰ بار دیگر شاهد تغییر واحد اندازهگیری به خانوار هستیم. از ۲۱ میلیون و ۱۸۵ هزار و ۶۴۷ خانوار کشور، ۹۱۹ هزار و ۱۶۳ خانوار اعلام نمودهاند که دارای عضو با معلولیت بودهاند. بنابراین آمار، نسبت خانوارهای دارای عضو دارای معلولیت به کل خانوارهای کشور، برابر ۴.۳ درصد است.
به عبارت دیگر در بین هر ۱۰۰ خانوار ساکن ایران، حدود ۵ خانوار دارای عضو دارای معلولیت وجود داشته است. در حیطه آمارهای ثبتی هم عمدتاً آمارهای ارائه شده از سوی سازمانهای ارائه دهنده خدمات مطرح شدهاند. هر چند این آمارها با توجه به نوع خدمات غیرفعال ـ تعیین شده بر اساس مراجعه افراد ـ و امکان همپوشانی نمیتوانند بیانگر درستی از آمار افراد دارای ناتوانی/معلولیت باشند. در حال حاضر، عمده خدمات توانبخشی در کشور توسط سازمان بهزیستی کشور ارائه میگردد. بر اساس آخرین آمار، جمعیتی بیش از ۱۲۵۰ هزار نفر از افراد دارای ناتوانی/معلولیت تحت پوشش این خدمات هستند. همچنین خدمات توانبخشی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور، بنیاد شهید و امور ایثارگران، جمعیت هلالاحمر، کمیته امداد امام خمینی و نیز بخش غیردولتی به جامعه ارائه میگردد.
در قانون برنامه چهارم توسعه ۱۳۸۳-۱۳۷۹ ماده ۹۷ بند ط بر تداوم اجرای طرح ساماندهی و توانبخشی سالمندان با پوشش حداقل بیست و پنج درصد (۲۵%) جمعیت هدف تأکید شده بود. و در ماده ۱۰۱ بند ج نیز گسترش حمایتهای اجتماعی (تأمین اجتماعی، بیمه بیکاری، ایجاد، توسعه و تقویت ساز و کارهای جبرانی، حمایتهای اجتماعی از شاغلین بازار کار غیر رسمی، توانبخشی معلولین و برابری فرصتها برای زنان و مردان و توانمندسازی زنان از طریق دستیابی به فرصتهای شغلی مناسب). مورد تأکید قرار گرفته بود. اما در ماده ۱۳۳ نیز معافیت از پرداخت کلیه هزینههای ثبتی خانههای بنیاد مسکن تصریح شده بود.
اما در قانون برنامه پنجم توسعه ۱۳۸۹-۱۳۸۴ و در ماده ۲۰ معافیت دانشجویان از پرداخت شهریه دانشگاههای غیردولتی، حمایتی و توانمندسازی و نیز در ماده ۳۹ به منظور توانمندسازی افراد و گروههای نیازمند به ویژه زنان سرپرست خانوار و معلولان نیازمند با تأکید بر برنامههای اجتماع محور و خانواده محور، با استفاده از منابع بودجه عمومی دولت و کمکهای مردمی و طراحی نظام سطحبندی خدمات حمایتی و توانمندسازی متناسب با شرایط بومی، منطقهای و گروههای هدف حداکثر تا پایان سال اول برنامه و فراهم نمودن ظرفیتهای لازم برای استقرار نظام مذکور در طول برنامه تأکید شده بود.
این آمارها گویای نکات زیادی است. سازمان بهزیستی چند ماه قبل اعلام کرد هر هفتاد ساعت یک نفر بر آمار معلولین ایران افزوده میشود. یعنی بر اثر تغذیه نامناسب و غذاهایی با مواد وارداتی مسموم، استفاده بیرویه از سموم برای آفات نباتی و خراب بودن سمهای وارداتی از چین، استفاده از امواج مخرب برای پارازیت افکنی بر روی ماهوارهها؛ تشعشعات اتمی موجود در محیط شهرهای بزرگ، تصادفات وسایل نقلیه، بنزینهای آلوده وارداتی یا تولید داخل، اضطرابات و عوامل بحرانهای روحی و روانی، آلودگی محیطهای شهرهای بزرگ بر اثر اگزوز ماشینها و کارخانهها، پس آبهای سرازیر شده به آبهای جاری و عوامل دیگری را برای افزایش معلولیتها شمردهاند.
خلاصه اینکه همه دادهها و اطلاعات گویای این است که معلولیت رو به ازدیاد است و به سرعت در حال فتح جامعه است، اما فعالیتهای پیشگیری از معلولیت و مبارزه با معلولیت رو به کاهش است. به ویژه گروههای مرجع مثل روحانیت لازم است با همه ظرفیتهای خود وارد میدان مبارزه با معلولیت گردد.
هفتم.
اما روحانیت در مورد معلولین چه کارهایی باید انجام دهد؟ و باید نسبت به چه موضوعات معلولیتی اهتمام داشته باشد؟ این موارد را به اجمال و فهرستوار بیان میکنم:
۱- تبلیغ، بیان احکام و ترویج اخلاقیات و عقاید از وظایف اصلی روحانیت است. دفتر تبلیغات که اساساً برای تبلیغ بنیانگذاری شده و معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم لازم است برای معلولین هم برنامه تبلیغی داشته باشند.
همانطور که برای شهرها، روستاها، ادارات و سازمانها، مدارس و دانشگاهها در ایام محرم و صفر و غیره، مبلّغ اعزام میشود، برای مراکز معلولیتی هم مبلغ اعزام شود. برای جاهایی که معلولین تجمع دارند مثل تشکلها و کانونهای معلولین همچون کانونهای ناشنوایان و نابینایان، اعزام مبلغ شود. اینان در مناسبتها، محرم به ویژه روز تاسوعا و عاشورا جمع میشوند و مراسم دارند.
گاه میگویند طلاب و وعاظ نسبت به مسائل و روحیات آنان اطلاع ندارند و زبان اشاره نمیدانند و به این دلایل نمیروند. مدیریت حوزه و مدیریت نهادهایی مثل دفتر تبلیغات با آموزش دادن مبلغین و تجهیز آنان میتوانند این نقص را برطرف کنند.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی زیدعزه و شخص حجة الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی، دفتر فرهنگ معلولین را راهاندازی کردند. این دفتر از سال ۱۳۹۰ فعال است و احکام را به روش بریل و گویا منتشر میکند ولی این دفتر هم نسبت به نیازهای گسترده مکفی نیست. یعنی فقط بخشی از کار را بر عهده دارد.
۲- آشنا کردن معلولین با دیدگاههای قرآن و روایات نسبت به معلولین. سوره عبس که برخی مفسران آن را سوره اعمی نامیدهاند، به ویژه در آیات اول، از یک فرد نابینا در مقابل مشاهیر و رؤسای قبایل به شدت دفاع شده است. خداوند در آیات مربوط به حضرت ایوب، حضرت یعقوب و برخی از انبیای دیگر و معلول دانستن آنها، درصدد دفع مذمومیت معلولیت و عادی کردن این مفهوم در فرهنگ اسلامی است.
بالاخره قرآن و عترت پایهگذار فرهنگ ویژه در زمینه معلولین میباشند و روحانیت باید این فرهنگ را ترویج کند. دفتر فرهنگ معلولین چند عنوان کتاب و مقاله در این باره عرضه کرده است.
۳- معلولین ذهنی در فقه، سفیه شمرده شده و تحت عنوان سفه، آنان از زندگی عادی منع شدهاند. با اینکه برخی از انواع معلولین ذهنی در یک جنبه ناتوانی دارند ولی در جنبههای دیگر نابغه هستند. یعنی معلولین ذهنی بالغ بر یکصد نوع میباشند. ولی در فقه همه را با یک چوب راندهاند. لازم است فقهاء در این زمینه بازنگری داشته باشند. ممکن است برخی مصداق و مشمول سفیه باشند ولی بعضی از آنان در یک زمینه عقب مانده ولی در دهها زمینه نابغه هستند. اخیراً معلولین ذهنی ایران در رقابتهای ورزشی در امریکا، هفت مدال طلا و چندین مدال نقره و برنز برای کشورمان آوردند. پس اینان را سفیه که منافع خود را تشخیص نمیدهد، نمیتوان دانست.
۴- احکام فقهی جدید، فراوان است؛ از طرف دیگر نیازهای جامعه معلولین بسیار زیاد و متنوع است. به نظر میرسد لازم است برخی از علما و فقهای محترم درس خارج خود را به مباحث معلولین اختصاص دهند. نیز پژوهشگاههای حوزوی به موضوعات معلولیتی در تحقیقاتی بر اساس فقه، کلام و دیگر علوم عرضه کنند.
۵- معلولین در جهان اسلام به ویژه معلولین ایران در دهههای اخیر، پیشرفتهای قابل توجه داشتهاند. آنان با تلاشها و کوشش فراوان به مدارج عالی علمی و اجتماعی رسیدهاند. در پستهای استاد دانشگاه، وکالت، دبیری مدارس و به دهها شغل عالی دیگر دست یافتهاند.
در عرصه حفظ و قرائت و تجوید قرآن پیشرفتهای خوبی داشتهاند. روحانیت میتواند با اشتراک مساعی از معلولین در ترویج دین استفاده کند، همانطور که کلیسا از معلولین برای تبلیغ بهره میبرد.
اما نخست باید برای حضور معلولین در حوزههای علمیه تدبیری داشت. شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم گزینش معلولین را ممنوع نموده است. هم اکنون حتی معلولین برای تبلیغ مجاز نیستند. البته حوزهها در شهرهای مختلف متفاوت عمل میکنند.
امید است، روحانیت با عمل به وظایف خود در زمینه معلولین و تأمین نیازها و مطالبات معلولین اقدام فرماید و موجبات گسترش فرهنگ شیعی در جامعه معلولین گردد.
۶- فرهنگسازی و آشنا نمودن مردم با معلولیت و معلولین؛ روحانیت شبکهای وسیع و مانند رسانهای عمومی است که از اقصی نقاط و روستاها تا همه شهرها را پوشش میدهد. از اینرو میتواند مردم را در زمینه ضرورتها و مشکلات فرهنگی معلولین آشنا کند. مردم اگر نسبت به برخی مسائل آگاه باشند، از بسیاری از معلولیتها پیشگیری میشود؛ با آگاهی دادن به عموم مردم، جامعه دید و نظر درستتر درباره معلولین پیدا میکند و حداقل به تحقیر و ایذاء معلولین نمیپردازند. هنوز در جامعه ما صحنههای ناپسندی از توهینها و تعریضها نسبت به معلولین به چشم میخورد و فرهنگ عمومی نیاز به اصلاح دارد.
پیشنهاد میشود شورای مدیریت حوزههای شهرها، کتابهایی در این زمینه تدوین و در اختیار مبلغین و واعظان قرار دهد.
دفتر فرهنگ معلولین به توصیه و پیشنهاد حجة الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی، مجموعه کتب راهنما (حدود پنجاه عنوان) منتشر کرده است. این کتابها کم حجم ولی پرمحتوا و هر کتاب گویای یک موضوع مهم و مورد نیاز است. نیز یکی دیگر از پیشنهادهای ایشان، و اجرایی شدن آن، چاپ روایات درباره معلولیت و معلولین به شکل یک صفحهای و با طراحی زیبا است. تا کنون بیش از ۱۲ هزار از این آثار چاپ و پخش شده است و هنوز درخواستهای فراوان داریم.
۷- نابینایان، ناشنوایان و دیگر معلولین در عهد رسول خدا(ص) و در دوره ائمه معصومین(ع) و دورههای بعدی منشأ خدمات بسیار بودهاند. لازم است روحانیون خدمات و فعالیتهای این قشر را از منابع معتبر به اطلاع مردم برساند.
البته چند کتاب در این زمینه تدوین شده است و به راحتی روحانیون میتوانند از این آثار استفاده کنند. راویان بسیاری در خدمت ائمه(ع) بوده که دارای معلولیت بودهاند و کارشان را به خوبی انجام دادهاند.
۸- لازم است روحانیون معظم و محترم به هر شهر و روستایی میروند، سراغ معلولین را بگیرند و به سراغ آنها رفته و از آنان تفقد نمایند. روحانیون اگر با یک کادوی کوچک به سراغ معلولین بروند و آنان را دعوت کنند تا در امور اجتماعی و امور مسجد مشارکت نمایند و به آنان شخصیت بدهند، بسیار در روحیه آنان تأثیر خواهد داشت. حضرت علی(ع) به مالک اشتر فرموده است:
تَفَقَّد امورَ ما لاَ یَصِلُ إِلَیْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ اَلْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ اَلرِّجَالُ. یعنی معلولین که خبرشان به تو نمیرسد از چشمان پنهاناند یا تحقیر شدهاند تفقد کن. در ادامه میفرماید: وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عاماً، با آنها بنشین. (تحف العقول و نهجالبلاغه عهدنامه مالک اشتر)
هشتم.
در فراز آخر نظر کسانی را که مثل من دارای معلولیت هستند به چند نکته جلب میکنم:
۱ـ ما معلولین معمولاً به همه چیز و همه کس بدبین هستیم؛ زیرا از ما بسیاری سوء استفاده کردند. اما هر گردی گردو نیست و هر فعالی خیانتکار نیست. ما باید از گذشته درس بیاموزیم تجارب گذشته به ما میگوید، هر فرد و هر گروهی اگر عملاً خود را نشان دادند، اینان خادم هستند ولی اگر فقط به شعار و سخن بسنده نمودند، اینان خائن هستند. و هرچه پرونده کاری و تولید محصولات و انجام طرحها حجیمتر باشد، خدمتگزاری آنان افزونتر است.
براساس این ملاک دفتر فرهنگ معلولین و آقای شهرستانی در خدمت موفق بودهاند.
۲ـ گفته میشود و شایع است که تشکلها و مراکز به نام معلولین به کسب و درآمد مشغولاند. اما دفتر فرهنگ معلولین از روز نخست تأسیس اعلام کرد همه آثارش رایگان است. هیچ پروژه و طرحی برای درآمدزایی نداشته است. حتی روشهایی مثل گلریزان، مراسم آش پزی و آش فروشی هم نداشته است. متأسفانه این شیوهها موجب تحقیر معلولین میشود.
۳ـ وقتی تولیدات و آثار منتشره این دفتر را نگاه میکنیم، به روشنی مییابیم تولید آثار مقدمهای برای نان و نام نیست و تلاش نشده پروژههای راحت و کم معونه با سر و صدا و تبلیغ زیاد عرضه شود بلکه طرحهای ابداعی و ابتکاری و مشکل و شاق اجرا شده آن هم بدون تبلیغ. یعنی کلفتی کار و نازکی نان به عنوان یک شیوه است و این شیوه باید در هم مراکز معلولیتی متعارف شود.
۴ـ دفتر همواره و در همه آثارش خواهان نقد است. به جای مدح و تملق از نخبگان میخواهد با انتقادهای سازنده، راه را برای ارتقا و استحکام آثار معلولین باز کنند.
۵ـ آقای شهرستانی، افراد زیرمجموعه و مدیران را درست تربیت کرده تا خود را گم نکنند و با عرضه چند کار، متکبر نشوند و خود را ممتاز و مبتکر، منحصر به فرد ندانند. بلکه همواره خود را خادم معلولین بدانند و با آنان تعامل و ارتباط سازنده، منطقی و ارزشی داشته باشند.
در پایان عرض میکنم سید جواد شهرستانی راهی نو را در تاریخ معلولین گشوده است و لازم است از خدمات ایشان تشکر کنیم. البته هرچه فکر کردم چه لقبی برازنده و مناسب این همه فعالیت و خدمات ایشان است، چیزی که جامع باشد به ذهنم خطور نکرد.